در پایان بازدیدشان از همشهری با دکتر حافظی گفتوگو کردیم که در پی میآید.
دکتر حافظی از همه کسانی که دستی در کار خیر دارند خواست تا عضو جامعه خیرین مدرسهساز کشور شوند. جامعه خیرین هشت سال است که در خیابان شریعتی، بالاتر از پل صدر، کوچه شهید میرزاپور(سهیل سابق)، پلاک 9 واقع شده است. تلفن جامعه خیرین 2-22242021 است. اگر همتی برای مدرسهسازی و قدرتی برای قرار دادن آجری در بنای رفیع فرهنگ و آموزش دارید، بسمالله.
او مرغ آتش بود. از شرارههای «غم» سوخت و چون شعلههای سرکش جانش فرونشست، از دل خاکسترهای پیکرش عشقی متولد شد تا او دوباره زندگی را آغاز کند. او با این عشق پر باز کرد و سرانجام پرواز کرد و با پروازش کودکانی را که چشم به کالسکههای زرین دوخته بودند با خود به قلمروهای طلاییشان برد.
محمدرضا حافظی یک مدرسهساز است. رئیس جامعه خیرین مدرسهساز کشور که هشت سال پیش با جمعی 9 نفره کارشان را آغاز کردند و اکنون با 15 هزار عضو، با عشق و علاقه مدرسه میسازند.
اما ساخت اولین مدرسه توسط او با غمی سنگین همراه بود؛ غمی که او را به سمت کارهای خیر و مدرسهسازی رهنمون ساخت. آنطور که حافظی میگوید: «هشت سال پیش بود. هنوز لحظاتی به تحویل سال نو باقی مانده بود که تلفن منزل ما به صدا درمیآید، خبر مثل شراره آتش بر جانم نشست. وقتی گوشی تلفن را گذاشتم، سال نو تحویل شد. پسرم و عروسم را از دست داده بودم. به این فکر میکردم که قرار بود عصای زندگی و پیری من باشد، اما فرزندم در سن بیست و چهار سالگی طی حادثهای در جاده شمال جان به جانآفرین تسلیم کرد. قرار بود مراسم عروسی پسرم و همسرش را چند وقت بعد برگزار کنیم، خانهای هم از قبل برای آنها خریده بودم. اما به ناگاه همه امیدم را از دست دادم. وقتی با این حادثه کنار آمدم، تصمیم تازهای گرفتم. خانه آنها را فروختم و با پول آن مدرسهای در بروجرد ساختم. اکنون این مدرسه 1200 دانشآموز دارد و احساس میکنم نه اینکه فرزندی از دست دادهام، بلکه 1200 فرزند برای من متولد شده است. در مراسم افتتاح این مدرسه، «حسینمظفر» وزیر آموزش و پرورش وقت که از همه جزییات ساخت مدرسه اطلاع داشت، گفته بود: در زندگی انسانها ممکن است مشکلاتی پیش بیاید که بسیار سخت و ناگوار باشد، اما همین مشکل، عامل تحول و دگرگونی مهم در زندگی آن شخص و اطرافیانش شود.
اما شیرینی ساخت این مدرسه و هلهله و شادی بچههایی که در مراسم افتتاحیه آن شرکت کرده بودند، باعث شد که حافظی مدرسهسازی را ادامه دهد و اکنون میبینیم که 30 درصد مدرسههای کشور به همت خیرین مدرسهساز ساخته شده است. حافظی درباره مدرسهسازی توسط مردم میگوید: هر سال شاهد رشد صعودی ایثار خیرین مدرسهساز نسبت به سال قبل هستیم. مثلاً پارسال تعهد خیرین مدرسهساز 276 میلیارد تومان بود، ولی امسال این رقم به 300 میلیارد تومان تومان رسیده است. در حال حاضر 15 هزار مدرسهساز در داخل و 400 نفر در خارج از کشور با جامعه خیرین مدرسهساز همکاری میکنند که تعداد آنها روزافزون است.
وی درباره پیشنهاد جدید خیرین مدرسهساز که به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده است توضیح میدهد و میگوید: بر اساس پیشنهاد جامعه خیرین مدرسهساز اگر 50 درصد از یک مدرسه توسط فرد خیری ساخته شود، با درخواست کتبی او، مدرسه به صورت هیأت امنایی اداره خواهد شد. هیأت امنا هم شامل مدیر مدرسه، نماینده شورای دبیران، نماینده انجمن اولیاء و مربیان و فرد خیر خواهد بود.محمدرضا حافظی که دکترای مدیریت خود را از نیوپرت کالیفرنیا گرفته است.
درباره ساز و کار جامعه خیرین مدرسهساز میگوید: جامعه خیرین مدرسهساز در 30 استان کشور هسته مرکزی تشکیل داده است. اعضای هیأت امنا و هیأت مدیره جامعه نیز شامل هفت عضو مردمی و 2 نفر به مناسبت شخصیت حقوقیشان هستند. بنابراین هیأت امنای مجمع شامل هفت عضو مردمی، وزیر آموزش و پرورش وقت و معاون عمرانی وزارت آموزش و پرورش است. هیأت امنای مجمع در هریک از استانها نیز شامل هفت عضو مردمی، رئیس وقت سازمان آموزش و پرورش و مدیرکل نوسازی است. همین نسبت در شهرهای تابعه هر استان رعایت میشود و هیأت امنا متشکل از هفت عضو مردمی، رئیس آموزش و پرورش شهر و نماینده اداره کل نوسازی است.
نیکاندیشان پاکباز
حافظی مدیر موفقی است؛ نه بهخاطر اینکه او و همراهانش تعداد زیادی مدرسه ساختهاند و نه بهخاطر اینکه دامنه شهرت آنها به خارج از کشور رسیده و اکنون جمعی از متمکنین ایرانی دور از وطن، همکاری نزدیکی با جامعه خیرین دارند، بلکه بهخاطر موفقیت تحسینبرانگیز او در جلب اعتماد کسانی که میخواهند پولشان در کار خیر هزینه شود. حافظی خاطرههای آموزندهای از هشت سال تلاش در مدرسهسازی دارد؛ خاطرههایی که شنیدنی است و نشان میدهد هنوز حس پاک عاطفه در دلها زنده است.
در بیان خاطرهها، «علیرضا گودرزی» مدیرعامل جامعه خیرین مدرسهساز و خانم «احترام فرنو» عضو مجمع خیرین مدرسهساز تهران که همراه با حافظی به همشهری آمده بودند، او را همراهی میکردند. گفتوگو با این جمع شیرین بود، دلمان تنگ شده بود برای کسانی که دلشان برای دلهای زیادی میسوزد و مهربانیهاشان را نثار کودکان و نوجوانان این مرز و بوم میکنند.
علیپور یکی از آنهایی است که در دستان خود سیب سرخی دارد که فرصت بیداری میدهد. او همه زندگی خودش را از آمریکا به ایران منتقل کرد و به اسم شهدای 72 تن کربلا، 72 مدرسه در روستاهای اردبیل بنا نهاد. اما کار سخت بود و توانفرسا، پس قلب حساس او تاب نیاورد و او را روانه بیمارستان کرد. پزشکان تشخیص دادند بهخاطر وخامت جسم، میبایست به خارج از کشور اعزام شود، اما او همه مال و اموالش را وقف مدرسه و مدرسهسازی کرده بود؛ بهطوری که حتی از پس هزینههای بیمارستان نیز برنمیآمد. اگر نبودند دوستانی که مددش رسانند، معلوم نبود عاقبت او چه میشود.
خیامی، هم یکی دیگر از خیرین مدرسهساز است. او سالها است که خارج از کشور زندگی میکند، نزدیک به 30 سال، اما هنوز عشق ایران در دلش زنده است. در سالهای گذشته نهتنها 110 مدرسه به نام امام علی(ع) در روستاهای استان خراسان ساخته است، بلکه هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامنالائمه در مشهد احداث کرده است.
خیامی همچنین ساخت هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده که هجده میلیارد تومان هزینه دربرداشته است. حافظی و همراهانش از «دکتر جواد موفقیان» که در سوئیس اقامت دارد، تعریف میکنند و میگویند: «او تا این لحظه بیست پروژه بزرگ آموزشگاهی در کشور ساخته است. پروژههایی که از کارگاهها و آزمایشگاههای مناسبی هم برخوردار است.»
حافظی درباره موفقیان توضیح میدهد، پس از این که دکتر موفقیان اولین مدرسه را در ایران ساخت، عکسها و فیلم مراسم افتتاحیه مدرسه را همراه با یک نامه برای او به سوئیس فرستادم. فیلم مدرسه در او خیلی تاثیر گذاشت و خوشحالی بچههایی که به مدرسه آمده بودند او را سر وجد آورد. همان شد که هزینههای ساخت مدرسههای بعدی را هم متقبل شد، به طوری که تا الان این کار را بدون وقفه ادامه میدهد. حافظی از آقای «مردانیآذر» و برادران وی میگوید که تا این لحظه 30 میلیارد تومان برای مدرسهسازی هزینه کرده اند. همچنین از خیری که مقنی است و از دو چشم نابینا، اما تمامی سرمایه عمر خودش را که به زحمت 20 میلیون تومان میشود، صرف مدرسهسازی کرده است. اکنون او در همین مدرسه سرایدار است و آنطور که خودش میگوید، با آهنگ دلنشین صدای بچهها زندگی میکند.
داستان دیگر مربوط به زندگی و مرگ پدر خانوادهای در اصفهان است که به علت حادثه تصادف جان خود را از دست میدهد. خونبهای مرگ او 12میلیون تومان میشود و خانواده او با این پول مدرسهای در اصفهان میسازند و آن را خونبهای پدر خود قرار میدهند. از میان خاطرههای حافظی یکی دیگر هم واقعا شنیدنی است؛ مادر مستمندی که فرزند جوان و رشید خودش را در حادثه هولناک و جنایت بزرگ هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی از دست میدهد. اما این مادر مستمند و مستاصل چنان بزرگی میکند و چنان بینیازی میجوید که دیگر نمیتوان مستمندش خواند، فرجام انفجار هواپیمای مسافری ایران اگر چه تلخ بود، اما حاصل کار این مادر نیکاندیش چنان بود که تصویر پرشکوهی از عشق و پاکبازی را رقم میزند.
او همه 20 میلیون تومان خونبهای فرزندش را مدرسهای در شیراز میسازد. در مدتی که مدرسه در حال ساخت بود، او به عنوان کارگر در همان مدرسه مشغول میشود و از هر کمکی که در توانش بود برای تکمیل مدرسه دریغ نمیکند. مدرسه که به پایان رسید، مادر میگفت یک بچه از دست دادم، اما صاحب صدها بچه شدم. دریغ که این مادر که همه مهربانی خود را به بچههای این مرز و بوم هدیه کرده بود تنها چهار ماه پس از تکمیل مدرسه به سوی معبودش شتافت. او گمنام رفت و نشد به او بگوییم که« این سر به خاک پای تو با شوق سودنی است». ایثار دیگر را زنی روشندل رقم میزند. قنات آبی را که از نیاکانش به او ارث رسیده بود میفروشد و مدرسهای کوچک در روستایشان در گلپایگان میسازد.
اما شاید عبرتآموزترین داستان به ماجرای ثروتمند تهیدستی برمیگردد که پس از مرگش وصیت کرده بود 2 درصد از اموالش وقف مدرسهسازی شود که رقمی معادل 50 میلیارد تومان میشد. اموال متوفی که هیچ فرزندی نداشت به بستگان او میرسید. اما از میان اوصیا، دو نفرشان موفق شدند از طریق وکلای خود وصیتنامه را باطل کنند. در نتیجه مسئله مدرسهسازی در گیلان منتفی میشود. نکته جالب این که متوفی دارای 3000 پلاک ثبتی و 960میلیارد تومان موجودی بانکی بود. اما وقتی به صلاحدید پزشکان میبایست 15 روز در بیمارستان بستری میشد، به خاطر هزینههای بالای درمان ترجیح میدهد به منزل منتقل شود و همین مسئله مرگ او را رقم میزند. ظاهراً او سر تأخیر یکی از مستاجرانش در پرداخت اجاره خانه با او درگیر میشود. مستاجر او را هل میدهد و او پس از زمین خوردن از ناحیه لگن خاصره مصدوم و به بیمارستان منتقل میشود. پزشک معالج بهبودی او را به بستری شدن 15 روزه او در بیمارستان منوط میکند، اما خرج درمان گزاف و هزینه بالا...
حافظی میگوید: مدرسهسازی امر مقدسی است، شاید این پول، شایستگی این را که در مدرسهسازی هزینه شود، نداشته است.
هر ماه یک آجر
جنگ که به پایان رسید، بسیاری از مدرسههای کشور 4 نوبته بودند. طی سالهای گذشته مدرسهها دو نوبته شدهاند. مهمترین برنامه انجمن خیرین مدرسهساز یک نوبته کردن مدرسههای کشور است. اما در این راه مشکلات فراوانی وجود دارد. حافظی میگوید: برای این که مدرسههای کشور یک نوبته و استاندارد شوند، به 21 هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم. اما رسیدن به این رقم عزم ملی میطلبد. در حال حاضر موفقترین استان کشور از نظر وضعیت مدرسهها استان خراسان رضوی و محرومترین آن خراسان شمالی است. اما با توجه به نسبت جمعیت و تعداد مدرسههای تخریبی و استیجاری، محرومترین استان را میتوان تهران و محرومترین مناطق را منطقههای مرکزی شهر تهران معرفی کرد. چند وقتی است که دولت به منظور بازسازی مدارس در حال تخریب، لایحهای را به صحن مجلس تقدیم کرده است. براساس این لایحه که به تصویب نمایندگان مجلس رسیده است، 9/3 میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی طی چهار سال به بازسازی و نوسازی و ساخت مدرسههای کشور اختصاص پیدا کند. قرار بود 600 میلیارد تومان از مصوبه مجلس در سال جاری صرف مدرسهسازی شود، اما ظاهراً وجود ناهماهنگیهایی میان سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس و وزارت مسکن و شهرسازی این مسئله محقق نشده است. این در حالی است که 40 هزار مدرسه تخریبی در سراسر کشور وجود دارد و هزار مدرسه در کشور استیجاری است؟
حافظی میگوید: هر کسی حتی یک آجر هم برای مدرسهسازی بدهد میتواند عضو جامعه خیرین مدرسهساز شود. راستی یک آجر چقدر میارزد. اگر 70 میلیون ایرانی هر ماه یک آجر بدهند چه تعداد مدرسه در کشور ساخته میشود.